سلام:)
کلاس رانندگی که اولین جلسه رو رفتم دیدم دوتا از بروبچ پایه قدیمی تو راهرو نشستن!آقا حالا الان نبوس کی ببوس
هیچی دیگه بساطمون تو کلاس رانندگی هم دوباره پهن شد
دهنمون رو سرویس کردن امروز تو این گرمای وحشت انگیز ساعت دو رفتیم تا چهار:| بعد بماند که من تو راه مایع بین سلولیم هم داشت تبخیر میشد از اونور که اومدیم اتوبوس که سوار شدیم وسط راه فهمیدیم اشتباهی یه مسیر دیگه رو رفتیم مدیونید اگه فکر کنید کار من بودااااینی باهرچی دمه دستشون بود منو مورد حمله قرار دادن...
تازشم دوباره 6-8رفتیمچون تو اون گرما رفته بودم میگرنم عود کردیکی از دوستام یه قرص بهم داد واسه میگرن لامصب درحد قرص اکستازی بود ینی 3سوته خوب شدم
+میگمااا این تابستون چقد خوبه ها:)اصلند من کشته مرده تابستونم ...فصلی که از بچگی برام عزیز بوده .ازبچگیام که از 8 صبح میزدیم بیرون و دوچرخه سواری و لی لی و وسطی بازی میکردم و بعضا شیطونی هایی از قبیل زنگ در خونه هارو زدن و گریختن در حد دودنده های دو میدانی ماراتن و معجون درست کردن این معجونی که میگم منو دوستام میرفتیم قره قروت و لواشک صدرصد غیر بهداشتی و جوهر لیمو و ابلیمو رو قاطی میکردیم میریختیم تو معده مبارک
یادمه یه روز یه تیکه افتاد روموزاییک های کف پارکینگمون بعد واسه همیشه او ن تیکه سفید موند حالا دیگه خودتون تصور کنید معده مارو
بزرگتر که شدیم تابستون خلاصه شد تا ساعت 4-3 بیدار موندن رمان خوندن و دیدن فیلمای مختلف ... کلاسای باحال.خلاصه که اقا تابستون رو دوس داشته باشیم
+کم کم شروع کردیم داریم خونه رو تعمیر میکنیم اصن همه چی پخش وپلا یه وضعی....
سلام دخترم!
خسته نباشی از کلاس رانندگی،ایشالا زودی تصدیق می گیری خودت می شینی پشت فرمون یه ماشین آخرین مدل لوکس!
واو با این که قصۀ موزائیکه رو شنیدم و ترسیدم ولی باز دلم همی خواست!فرمولش همینی بود که گفتی؟لواشک و آبلیمو؟
این تابستون بهت بیشتر می چسبه چون از نصفه تحویلش گرفتی و الان قدرش رو بیشتر می دونی...تا می تونی با تابستون باش و باهم خوش بگذرونین!
سلام پدر :)


مچکرم زیاده زیاد
آره پدر در حد اسیده لامصب خطرناکه
آره واقعا هر روز خدا رو شکر میکنم بعد از خوشحالی سه چارتا مشت و لگد میزنم تو هوا