سلام:)
یوهاهاها بلاخره نتیجه هارو دادن...چندروزه فقط سرم تو اینستا و تو پیج سنجشه امروز رفتم اطلاعیه رو دیدم یخ زدماااا
بعد وقتی سازمان سنجش اطلاعیه میزنه ینی خودتو آماده کن مسلمون
همش ریفرش میکردم تا یه دفه اومد رو سایت !ینی خدا میدونه با چه حالی شماره داوطلبی اینارو زدم سریع اومد بالا!
اتاق عمل قبول شدم و این خوف استشهری به غیر از شهر خودمه و خیلیم دور نیست...رشته شم دوست دارم.خداروشکر میکنم که پرستاری قبول نشدم چون ته دلم زیاد باهاش کنار نمیومدم...رادیو هم درسته دوس داشتم ولی نیاوردم دیگه
وقتی به مامانم گفتم پاهام داشت میلرزید واقعا انتظار نداشتم استان قبول شم گفتم احتمالا میفتم پلدختری جایی:|
مامانم از خوشحالی نمیدونست چیکار کنه همش میومد و میرفت خخخخ باباهم چشاش برق میزد ولی گفت نمیشه انتقالی بگیری...البته بعدشم گفت کاش پزشکی قبول میشدی:|ولی امروز فهمیدم چقد خوبه چقد خوبه که آدم خانواده ش رو شاد بکنه و اونا رو همیشه شاد ببینه...
خیلی خوبه واقعا
درسته که حسرت پزشک شدن من موند به دلشون ولی خب....
بعدش تماس های اقوام شروع شد و گیلی گیلی و خوشحالی در وه کردن
+معده م خیلی بهتره.رفتم بیمارستان پیش مامان ایدا ...خدا خیرش بده منو معرفی کرد به دکتر معده قرص نوشت کاملا خوبم...مرسی از دوستان احوال پرس
+خداروشکر.
تبریک میگم عزیزممم(:
مرسی عزیز دلم:*
آه راستی! اون قدر ذوق زده بودم یادم رفت بگم خوشحالم که حالت بهتر شده...من که فکر می کنم تو استرس داشتی و خدا رو شکر الان که خیالت راحت شده حتما مشکلت هم زود برطرف می شه...آرامش از هر قرصی برای آدم مفیدتره...مواظب خودت باش خانوم دکتر،ما در آینده اگه خواستیم عمل کنیم می آیم بیماستان شما!
آره ...اتفاقا خود دکتر هم گفت کم استرسی باش


قدمتون به روی چشم
خیلی لحظۀ خوبیه...آدم احساس سربلندی و اهمیت می کنه...باز هم بهت تبریک می گم...اگه رشته ات رو دوست داری حسرت هیچ چیزی رو نخور، مهم اینه که در اون چیزی که دوست داری پیشرفت می کنی و مطمئن باش رضایتت در آینده از زندگی به مراتب بیشتر از زمانی خواهد بود که در یه رشته ای درس می خوندی که دوست نداشتی...دوباره تبریک تبریک تبریک...واقعا از ته دلم برات خوشحال شدم

آره واقعا!تا حالا همچین لحظه ایی رو تجربه نکرده بودم...

متشکرم پدر جان:)آره...هم شهرشو دوست دارم و هم رشته رو
منم از ته دلم از شما ممنونم