سلام:)
امروز نمی دونستم کلاس زبان تعطیله:| باور کن اگه مامانم نمیگفت رفته بودم...
در کل داره میگذره و من مطمئنم چند هفته دیگه در حالی که شب ساعت 1 میخوابم و صبحشم میرم بیمارستان و تازه ساعت دو ظهرم کلاس دارم واززز همه بدتر ناهار سلف قورمه سبزیه دلم برا این روزام که از بیکاری نمیدونستم چیکار کنم تنگ خواهد شد.
امروز فیلم دیدم
بالاخره درکتاب زبانمم بعد چند هفته باز کردم
آیدا اینا چند روز پیش رفتن تهران الان برگشتن ... با کلی ماجرا در کل حدس میزنم حالش داغونه ... زین رو فردا میخوام برم سمتش بگم غم ایام رو بای بای بگو که من اومدم
سلام...آره وقتی گرفتار می شیم یاد روزهایی می افتیم که اختیار کارها درست خودمون بود
ایشالا دوستت از دیدنت حسابی خوشحال شه و بهتون خوش بگذره
سلام:)


اوهوم همینطوره
ممنونم