crazy letters:)
crazy letters:)

crazy letters:)

18

سلام:)

دیشب با آیدا ریختیم رو هم که فردا باهم بریم خونه شون ...آیدا ساعت 10 سمت خونه ما امتحان داشت و این بود که منم صبح زود بدو بدو دوش گرفتم کتابها و فلشی که از آیدا قرض  گرفته بودم رو گذاشتم تو کیفم رفتم سمت پایین آیدا سرکوچه بود...

بی شک امـروز یکی از بهترین روزهای عمرم بود....هر روزی که با آیدا شب بشه جزو بهترین روزهاست قطعا ....واقعا فعلا تنها کسی هستش تو زندگیم که هـیچ وقت هیچ وقت از بودن باهاش سیر نمیشم....برای همه یه رفیق به خوبی آیدا آرزو میکنم:)

کلی پیاده روی کردیم کلی ول گردی کردیم بعدشم رفتیم کافه از اونورم رفتیم خونه ایدا بعدش عصرم رفتیم سینما لانتوری رو دیدیم اینهمه فعالیت تنها در یکروزhttp://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_wink.gif

لانتوری فیلمه ارزشمندیه برای سینما رفتن...


+هنوز تو فضای لانتوری هستم به مغزم فشار میارم نمیتونم زیاد چیزی بنویسم:)))

17

سلام:)

گفتن نتیجه های نهایی انتخاب رشته 31م میاد:|ینی فداشون بشم اینا درباره ما چه فکری کردن؟؟به یکی از دوستام میگم 31م باید چمدون ببندیم,لباس بپوشیم,حاضر و آماده بریم تو سایت ببینیم کجا قبول شدیم بعد یه راست بریم بشینیم تو ماشینD:

هنوزم بعضی شبا کابوس کنکور رو میبینمhttp://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_sad.gif

قرار بود دیروز با بروبچ بریم پیست دوچرخه سواری ولی نرفتم من ...

تو این چند روز فیلمای خعـلی خوبی دیدم از جمله فیلمPerfumeکه خعلی ایول داشت...داستانش درباره یه پسره که حس بویای فوق العاده ایی داره(تا حالا کمتر تو سینما به سراغ حس بویایی رفتن) بعد از یه جایی خودش به این استعداد بویایی فوق العاده خودش پی میبره و میفهمه هر آدمی بویه مخصوص به خودش رو داره و این بو هستش که باعث گرایش انسان ها نسبت به هم میشه و اتفاقا متوجه میشه که خودش هیچ بویی نمیده .....حالا در مسیر داستان چندین دختر رو میکشه و از بدنشون عطر میسازه و ....

دیروز تو شبکه پویاگفت که ساعت 9/30(اگه اشتباه نکنم)بابا لنگ دراز میده از امشب اونم میبینم...

کار خونه هم کلی مونده.شاید تو این هفته یه سر برم خونه آیدا اینا راستی یه سگ خریدن از این پشمالووو هامامانم بفهمه سگ خریدن نمیزاره برمhttp://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_mrgreen.gif


+راستی پس از مخ زنی های بسیار و نق زدن وچس ناله کردن و خود لوس کنی برای ددی گرامی بلاخره موفق به خرید اون کفشا   اینم یه عکس دیگه شدم اونم اون شلواره که همون روز بعد از قبولی تو رانندگی واس خودم جایزه گرفتمخوشگلند؟http://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_smile.gif


16

سلام:)

قبووول شدم ...خدایا نوکرتم چاکرتم اصنصبح ساعت 7 اینا پاشدم دوش گـرفتم.بعد رفتم آموزشگاه....آقا من میدیدم بروبچ هی میرن میشینن هی افسره رد میکنه...اصن لامصب همه رو رد میکرد بالاخره یه پسره قبول شد....دوستم قبل من بود رفت بالا اونم رد شد

منم اونا رو میدیدم هی استرس میگرفتم ینی تا نوبت من شد دیگه جون تو بدنم نمونده بود....

رفتم بالا صندلی و آیینه رو درست کردم بعد گفت خانوم روشن کن برو!آقا ینی اینو گفت من دست و پامو گم کردم اصلا انگار تاحالا تو عمرم پشت ماشین ننشسته بودم ماشینش داغوووون بودااا ینی کلاچ ایناش کلا پیاده بود...داشتم باخودم میگفتم فقط بهم بگه ردی دیگه ماشین رو نزنم به در دیوار顔文字 のデコメ絵文字بعد که رفتم گفت خانوم دستی!!! ینی دیگه قشنگ به خودم گفتم ای خاعاک رد شدیhttp://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_neutral.gif

بعد گفت برو از اون ماشین پارک شده,پارک دوبل بگیر....رفتم کنارش قشنگ راهنما زدم و تمام موازین و اصول فرهنگی و اخلاقی رو رعایت کردم ینی واقعا پارک دوبلم عالی بود بعد گفت یه دور دوفرمانم بزن اونجا یه ذره کور سوی امید اندرونم روشن شد که شاید قبول شم....دور دوفرمانمم خیلی خوب بود رفتیم بالا تر گفت از این ال 90 هم یه دوبل بگیر گفتم سرنشین داره ممنوعه گفت بزن کنار!زدم کنار گفت قبولی!!

اصلن باورم نمیشد ....اونقدر استرس کشیده بودم که پاهام توان نداشت اومدم بیرون رفتم یه گوشه عاطفه م اومد بچه های دیگه هم  اومدن...

زنگ زدم به بابا گفتم کلی خوشحال شد ...

ازاون طرفم رفتم یه شلوار لی جایزه برا خودم گرفتم حالا انگار چی قبول شدم مثلاhttp://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_mrgreen.gif


+یه کفشایی دیدم اصن همونایین که همیشه تو ذهنم بودن!میگه 150 تومن پول ندارم:(ولی اصن نمیتونم بیخیالشون شم顔文字 のデコメ絵文字

15

سلام:)

یک عدد زهرای خسته و کوفته و له شده داره با شوما صحبت میکنه可愛いやつ のデコメ絵文字

ساعت 3-4اینا بود تازه میخواستم یکمی بخوابم بعد بابام گفت میای باما بریم کاشی انتخاب کنیم؟منم که قشنگ مست خواب بودم تو اون شرایط گفتم نه اونا دیگه کم  کم داشتن حاضر میشدن از تخت  شیرجه زدم گفتم میام ,میامhttp://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_biggrin.gifپاشدم رفتیم وااای از بس هوا گرم بود این آفتابم که فداش شم  از پهنا تو حلقم بودペコちゃん リクエストありがとう(^з^)-☆Chu!! パステル のデコメ絵文字

مامان منم خدای وسواس بازیه تو چیز خریدن.ینی جونمون میرسه به لبمون تا آخرش اوکی بده منکه آخرش نفهمیدم کدومشون رو انتخاب کردنスマイル シリーズ のデコメ絵文字اصلند فکر کنم انتخاب نکردنスマイル シリーズ のデコメ絵文字

مامانم میگه واسه سرویس بهداشتیا رنگ صورتی بگیریم بعد بابام هرجا هر کاشی صورتی پیدا میکرد داد میزد میگفت بیاین بیاین صورتی پیدا کردمhttp://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_biggrin.gifاونوقت ما میرفتیم میدیدیم یه صورتی بسیار خز و جوات برداشته با گلهای درشت ورقلمبیده:))))بعد مامانم میگه این چیه آخه؟:||میگه مگه نگفتی صورتی؟http://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_biggrin.gif

ای قوربون این سلیقه باباها بشم من....اصن عاشق سلیقه شونم ها

ازاونوری که برگشتیم بستنی تناول کردیم,منو خواهرم قیفی گرفتیم و چون تهش نرم شده بود چیکه چیکه میریخت ومدیونید اگه فکر کنین دروپنجره صندلی ماشین. رو همه بستنیایی کردیم☆ミニ顔文字★ のデコメ絵文字


+. のデコメ絵文字

14

سلام:)

امتحان آیین نامه رانندگی رو دادم و با نمره 30/30 قبول شدم....

راستش من خیلی نخونده بودم حالا به من گفته بودن ساعت 7 اینجا (ینی اونجا:)) )باشیم منم رفتم یه خورده از کارای پرونده م مونده بود گفت باید با گروه سوم بری که میشد ساعت 11! اونقدر شلوغ بود که آدم خفه میشد:|

نشستم یه گوشه تا ساعت 11 خوندم , فقط منو یه دختر خانومه دیگه بودیم بقیه همه پسر....رفتیم سرکلاس استرس گرفته بودم این افسره هم عینهو برج زهر مار کم مونده بود با نگاهش بزنه بکشه ماروhttp://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_biggrin.gif

بعد که نمره هارو خوند پسرای ردیف اول همه باهم میگفتن نچ نچ نچ!:||||گفتم الان افسره هممونو میندازه بیرون

چهارشنبه امتحان شهری دارم....هفت خان رستمیه واسه خودش:|


+رادیولوژی بین الملل رو زدم اون اول ها بعدش دیگه ملی سایر رشته ها .....این رشته هم فقط 5 نفر میخواد(چون ملی نیست )... باشد که بخت باما یار باشد:)